آژیر خیس است در حالی که کینزی از روی او می دوربین مخفی کنار دریا جوشد
.
آژیر خیس است در حالی که کینزی از روی او می دوربین مخفی کنار دریا جوشد
آژیر بیدمشک کینزیس را اسکن می کند. کنزی هر بار که آژیر بیدمشک او را لمس می کند نفس نفس می زند. آژیر بین پاهای کنزی تکیه داد تا از نزدیک نگاه کند. ناگهان یک هواپیمای پرتاب از گنج من به بیرون پرواز کرد. دوربین مخفی کنار دریا آژیر آغشته به آب بیدمشک، پیراهنش را در میآورد، به آرامی بیدمشکش را انگشت میگذارد تا دوباره بجوشد.